روزگاریست که پرواز کبوترها
درفضا ممنوع است.
که چرا
به حریم حرم جت ها خصمانه تجاوز شده است!
در اواخر دهه ۱۸۸۰ میلادی بود که که جنازه زنی از رود «سین» Seine پاریس بیرون کشیده شد، در این جنازه هیچ نشانی از وقوع خشونت مشهود نبود و ظن آن میرفت که زن، خودکشی کرده باشد. چهره زن آرامش خاصی داشت و به نظر نمیرسید، بیش از ۱۶ سال داشته باشد.
اما یک آسیبشناس پاریسی، شیفته چهره زیبای زن شد و تصیم گرفت یک قالب گچی از صورت این زن تهیه کند. هویت زن، هیچگاه مشخص نشد.
حالت خاص چهره این زن و زیبایی او باعث شد، کپیهایی از روی این قالب گچی تهیه شود و به زودی به عنوان یک تندیس دکوری از این کپیها استفاده شود.
با گذشت زمان، بر شهرت تندیسهای گچی این زن افزوده شد، کسانی که چهره زن ناشناس را میدیدند و لبخند معماگونهاش را میدیدند، کنجکاو میشدند که این زن چگونه زیسته است، چطور فوت کرده است و در چه جایگاه اجتماعی قرار داشته است. حتی «آلبر کامو» لبخند او را با لبخند مونالیزا مقایسه میکرد.
روز به روز بر محبوبیت تندیس زن ناشناس افزوده میشد، طوری که از روی قالب گچی عکسبرداری انجام شد و با استفاده از عکسها، تندیسهایی به صورت انبوه، در جاهای مختلف تولید میشدند. تندیسهای جدید، جزئیات بیشتری داشتند. همین تولید انبوه تندیسها باعث شد، آوازه شهرت او به همه جا و حتی مجامع هنری هم برسد..
تیپ خاص چهره زن ناشناس، در آن زمان نمادی از زیبایی زنانه محسوب میشد،
طوری که «ال الوارز»، شاعر و منتقد انگلیسی، عقیده دارد که همچنان که در دهه ۵۰
«بریژیت باردو»، سمبل زیبایی بود، این زن ناشناس هم در دهههای نخست قرن بیستم، مدل
زیبایی بود و هنرپیشه آلمانی مشهور نیمه اول قرن بیستم به نام «الیزابت برگنر» او
را مدل خود قرار میداد.
در آثار ادبی انگلیسی، آلمانی و فرانسوی زیادی به زن ناشناس اشاره شده است، برای مثال در رمان انگلیسی با عنوان «پرستنده چهره» که در سال ۱۹۰۰ منتشر شد، یک شاعر انگلیسی عاشق ماسک این زن میشود و آنچنان شیدا میشود که باعث مرگ دختر و خودکشی همسرش میشود.در رمان پرفروش یک نویسنده آلمانی به نام Reinhold Conrad Muschler، نویسنده داستانی تخیلی در مورد این زن ناشناس خلق کرده است. او در این رمان، داستان رمانتیک یتیمی به نام «مادلین لاوین» را نقل میکند که عاشق یک دیپلمات انگلیسی میشود و بعد از ماجرایی عاشقانه در رود «سین» خودکشی میکند. از روی این رمان که به زبانهای دیگر هم ترجمه شده است، فیلمی در سال ۱۹۳۶ تهیه شد.
«ولادیمیر ناباکوف» هم در سال ۱۹۳۴، شعری با عنوان L’Inconnue de la Seine در مورد این زن سرود.
۱مرداد)
دانیل جاکوب رادکلیف(هری پاتر) ۱۹۸۹
نیما رئیسی(بازیگر)
۲مرداد)
جنیفرلوپز ۱۹۶۹
۳مرداد)
پارک سواء ۱۹۸۰
۸مرداد)
پوپک گلدره ۱۳۵۰(بازیگر)
کریستین تیلور۱۹۷۱ (بازیگر)
۱۴مرداد)
لیلا اوتادی (بازیگر)
۱۵مرداد)
سیامک انصاری ۱۳۴۷ (بازیگر)
شاهین آرین (خواننده)
فریدون آسرایی (خواننده)
۱۷مرداد)
افشین رهنورد ۱۳۵۰ (نوازنده گیتار)
علیرضا روحنواز ۱۳۵۵ (ترانه سرا)
۱۸مرداد)
Whitney Houston 1963(خواننده)
19مرداد)
آنتونیو باندراس 1960(خواننده-بازیگر)
20مرداد)
امین تارخ1332 شیراز(بازیگر)
مهدی صبایی 1345(بازیگر)
روکوریچی متولد سال2000(پسر مادونا خواننده)
کویایاشی آیاکو 1972 توکیو (بازیگر)
22مرداد)
بردیا کیارس 1358 (نوازنده گیتار)
25مرداد)
Madonna Louise veronica ciccone(مادونا 1958)
سیامک خواهانی 1356 (نوازنده)
26مرداد)
تیری انری 1977 در پاریس(فوتبالیست)
دارا دارائی 1357 (نوازنده گیتاربیس)
27مرداد)
نیلوفر لاری پور1348 (ترانه سرا)
Henry sanders(بازیگر)
29مرداد)
فریدون بیگدلی 1349(خواننده)
30مرداد)
بابک ریاحی پور 1348 (نوازنده)
31مرداد)
هانری کارتیه برسون 1908 فرانسه (عکاس)
حسین شریفی 1353 (آهنگساز)
Haward Dorough (خواننده)
من الان دقیقا همون مقطع زمانی هستم که وقتی ۱۰ سالم بود آرزوشو
داشتم هرچی زودتر برسه.واسه اینروزایی که الان دارم اینقد پــــوچ میگذرونم
چه آرزوهایی که نداشتم.فکر میکردم وقتی ۱۸-۱۹ سالم شه دنیام زیرورو
میشه.مینشستم نقاشیمو میکشیدم که جلو دانشگاه وایسادم با مانتوشلوار
و مقنعه.عاشق مدادشمعی بودم.نقاشیرو رنگ میزدم و زل میزدم به خودم.
دیگه بعدشم خودتون میدونید.با چشای دوخته به نقاشیم میرفتم تو اوج.
موفقیت میدیدم..لبخند..برتری..واسم درس مهم بوده همیشه.
اما چی شد؟هنوز اون رویا رو دارم.حالا یاده رویام افتادم حالا که دیره.
کاش خدا کمک کنه این مرحله رو بگذرونم.به خوده خودش که بهتر از
خودم میدونه تو قلبم چی میگذره قسم،که دیگه یادم نره چه رویاهایی
داشتم و هرچی دارم و به پاشون بریزم(به پای رویاهام).
مگه چند دف دنیا میایم!!!!!پس به رویاهات برس.
پشت دریاها کیا حق دارن زندگی کنن.
کسی هست بدونه سهراب از چی حرف میزنه؟سهراب سپهری
تو که میگی پشت دریاها شهریست پس آدرس بده تا من برم.
برم و یه عالمه خوشبختی رو بغل کنم.من میدونم،اونجایی که
سهراب میگه بهشته.تو خواب دیده.بهشت یه رویاست.
یه دروغه...من میدونم......من میدونم جهنم راسته و بهشت دروغه.
این قانونشه.بهشتو تو خوابت می ببینی.تو رویاهات می ببینی اما
جهنم واقعیه...ابدیه